| 
 
 | ||||||
| Tuesday, November 16, 2004 
					» 
					
      					گزارشی از شب کوچه گردان
				     ديگر كوچه گردان براي برخي از ما سنت شده است.اي كاش عادت نشودعادتي از جنس كاهلي , از جنس تكرار بيهوده و باطل. امسال نيز جمعي رو به سوي عشق همت گماردن تا احيا كنند آئين ابرمرد مهر علي را(هر چند وسعت قلبشان و دستانشان به عظمت او نيست اما لا يكلف الله نفسا الا وسعها ).جمعي كوچك كه چون هر سال بار مشكلات اين طرح را به دوش گرفتند به اميد آنكه در ميانه راه من و تو نيز به آنان بپيونديم و ياريشان كنيم (بسان ياري هارون بر موسي) اگر روزهاي اول ماه رمضان به آنان سر ميزدي چهره هايي رنگ پريده را ميديدي كه تا ساعتها پس از اذان مغرب (آن هنگام كه بسياري افطار كرده و پاي تلويزيون نشسته اند) همچنان روزه نگشوده مشغولند:آدرس منزل محرومين را بررسي ميكنند, براي مرسم معارفه دانشگاهها پوستر و بروشور تهيه ميكنندو... ديگر آنكه به فكر پر كردن كيسه ها لحظه اي آ رام ندارند:آيا امسال نيز مردم از رزق حلال سفره هاشان كودكان يتيم را سهيم خواهند كرد؟ آيا در پركردن كيسه ها از شيريني شكر و خرمي خرما ما را ياري خواهند داد؟ آري اگر آن روزها به آنان سر زده بودي اميد و استواري در راهي كه آغازيده بودندرا در چهره هايشان ميديدي.آن جمع لطيف بيمارستان علي اصغر را ميديدي كه هنوز علشقند و آرزو ميكردي اي كاش تو نيز آن روز ها با آنان به ملاقات خدا رفته بودي. ×××××××××××××××××× هر چه شب 21 نزديك تر ميشد به تعداد دستاني كه به ياري آمده بودند افزوده ميشدتا جايي كه وقتي تو به آنان ميپيوندي خود را در ميان طايفه مهر احساس ميكني و تو چقدر تعجب كردي از اين همه انرژي و توان كار كردن كه در اينان بود. هيچ كس از بلند كردن بار سنگيني ابا نداشت و نمي خواست آن را به ديگري محول كند.دوستي ها گرم بود گرم گرم. و لحظه هاي افطار كه اين جمع در كنار هم پاي سفره ساده اي افطار ميكردند و خاطره اي قشنگ به جمع خاطراتش مي افزود توميديدي رنگها را كه چگونه با هم يكرنگ شده بودند . آري آنجا در آن خانه قديمي تو معني مبرا از رنگ بودن و به يكديگر مهر ورزيدن را آموختي در ان خانه كه اگر زبان داشت به تو ميگفت چه روزهاي زيبايي را ديده و چه فخري ميفروخت به خانه هاي همسايه كه گرچه بلندتر بودند و جوانتر و شايد به چهره زيبا تر اما هيچ يك چونان او طعم عشق را نچشيده بودند و هيچ كدام صداي پاي علي را بر حياط و ايوان خويش نشنيده بودند (خوش به حال سنگ و آجر اين خانه كه تو را احساس ميكنند مرد مهرورز ما) ××××××××××××××××××× بالاخره موعد مقرر فرا رسيد شب 21 رمضان سال ....(نميدانم .نميدانم چندين سال يا چند سال پس از شهادت علي (عليه السلام).اصلا همين امسال, همين امشب است كه فرق مولا شكافته ميشود .ميشنوي ؟ اين صداي چكاچك شمشيرهاست هنوز قصد مولا دارند . مولايي كه هر سال فرقش شكافته ميشود و هر بار با شمشيرهايي آخته تر :شمشير جهل ,بدعت,بت سازي و بت پرستي و...) بچه ها از دانشگاههاي مختلف خود را به فرهنگسرا رساندند تا جمعي را تشكيل دهند در اعتراض به هر چه كه از جنس ظلمت و جهل و فقر است... نویسنده :آذر کیوان | 
			
			
            تماس با ما تعداد بازديد کننده 
							 لينکهاي مرتبط باجمعيت امام علي 
 
 در حالت مستی - گزید ای از سخنان شارمین میمندی نژاد 
			
			
				 
 
 
 | |||||
| 
 | ||||||